ツعشق بابا و مامانツ

شروع هفته 33 مبااااااااارک

سلام خوشگلکم   این روزا خیلی خوشحالیم چون تا اومدنت چیزی نمونده,تخت و کمد خوشگلتم اومده  ,خیلی خیلی خوشگله مباااااارکت باشه گلم , از مامان مهربونمم ممنونم کلی برامون به زحمت افتاد ...  این روزا همش با بابایی تو اتاقت هستیمو  و وسایلت با حوصله میچینم  و کلی ذوق میکنیم  کلی با وسایلت بازی میکنیم  ماشا... کودک درون مامانی و بابایی خیلی زنده ست خخخخخخخخخخ  به محض تکمیل شدن ازشون عکس میگیرمو تو وبلاگت میذارم... خلاصه همه چیز برایه ورود شما مهیاست .. خداروشکر دخملیمون 32 هفته ش تموم شده و وارد هفته 33 میشه از خدا میخوام خیلی مواظبت باشه تا دخترم صحیح و سالم بیاد پیشمون.. ...
12 آبان 1392

هفته 31

سلام دختر خوشگلم  عزیزدلم با یادت شادم ,این روزا طعم زندگیمون عسلی شده عطر زندگیمون بهار نارنجی شده , رنگ زندگیمون مثل پاییز رنگارنگ شده... اصلا یاد تو خود خود دوست داشتنه...تمامی هوا پر شده از عطر تو.. مامان جووون کل این مسیر طولانی رو با هم  طی کردیم  با همه خوبی ها و سختی هاش دیگه چیزی نمونده  تا لحظه انتظار....و تنها چیزی که این روزا آرومم میکنه انتظار دیدن تو ... از خدا ممنونم که این هدیه آسمانی رو بهم داد ..این حس مادرانه قشنگ و منو لایق مادر شدن دونست خدایا سپاسگزارم ...واقعا راست میگن تا خودت مادر نشی معنای واقعی حس مادرانه رو احساس نمیکنی ...خیلی خیلی دوستت دارم ... ...
6 آبان 1392

قیصر امین پور

صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم ؛ که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو ...
6 آبان 1392

آخ جووووون هدیه

عشق مامانشه بازم هدیه برات رسیده  خوش به حال دخملم    امروز عمه زینب به همراه زن عمو فریبایه مهربون زحمت کشیدن و به مامانی سر زدن  ... و برات  این هدیه هایه خوشگلو اوردن ..دستت درد نکنه عمه خوشگلم  خیلی خیلی دوستت دارم,  یکی یه دونه خودم    و زن عمویی کلی چیزای خوشمزه برامون آورد دستتون درد نکنه .. ,امیدوارم یه روز بتونم این محبتاتنوجبران کنم...مامان جوون بیصبرانه همه منتظرتیم .  اینم از قسمت هدیه ها       ...
6 آبان 1392

هفته 30بارداری

کفشدوزک مامانشه سلام عشق مامانی ,سلام نفسم,سلام زندگیم,عمرم, وجودم قربون اون تکونا خوردنات برم مامانی معلومه خیلی شیطون بلا هستی  خداروشکر آزمایش مامانی خوب بودن و دکترم گفت اگه میخوای سزارین بشی یه هفته قبل از عمل, باید دوباره آزمایش بدی... هفته دیگه هم دکترم گفت, برات سونو مینوسم,ومامانی  حسابی خوشحال شد.  مامانی برا دیدنت لحظه شماری میکنم این روزا دوباره سری جدید مشکلات بارداری سراغم اومده  مثلا بیشتر از قبل حساس شدم و کم حوصله  یا خیلی کم خواب شد م   یا اینکه مثل اردکا راه میرم خخخخخخخخ اما مامانی به عشق شما تحمل میکنه. خدایا مهربونم از اینکه این نعمت الهی رو به زندگیم هدیه دادی ممنو...
2 آبان 1392

کیک خوشمزه

سلام عزیزدلم  امروز یه روز عالی بود ,دختردایی عزیزم شبنم و دختر خاله خوشگلم منا  اومدن و به مامانی سر زدن ...خلاصه امروز خیلی خیلی بهمون خوش گذشت . و مناجوون برامون یه کیک خوشگل آورد, یه دختر مو طلایی خوشگل ,دستت درد نکنه دخترخاله مهربون خودم مامان جوون همه, بیصبرانه منتظرتیم    دخمل خوشملم داره 29 هفته اش  تموم میشه و وارد هفته سی ام میشه خداروشکر  دیگه چیز ی نمونده بیای پپیشم      خداروشکر که تو هستی. خداروشکر که میتونم این روزا به خوبی حست کنم خیلی خیلی دوستت  دارم نخود فرنگی مامان اینم قسمت خوشمزه امروز ...
20 مهر 1392

هدیه

سلام فرشته کوچولویه من ...  مامان جوون دیگه اتاقت تقریبا آماده شده دیگه منتظریم تخت و کمدت بیاد خیلی دوست دارم زودتر وسایلت بچینم..عشقم تا اون لحضه ای که بیای ثانیه شماری می کنیم..  روزها رو میشمارم تا اون روزی برسه که بتونم بغلت کنم و ببوسمت... ..  اینم از قسمت هدیه ها زندگییم, بابایی چه پیراهن خوشجلی برات خریده ...مباااااااارکت باشه گل من  خاله چه لباس خوشگلی برات خریده این لباس خوشجلم پسرخاله( امیرعلی )برات آورده اینم عکس امیر علی عشق خاله ...مامان جون امیرعلی اولین دوستت خخخخخخخخ   ...
14 مهر 1392

آخ جووووون هدیه

زندگیه مامانشه آخ جووووووووووووون هدیه  خاله ثمینا ببین چه لباسایه خوشگلی برات فرستاده  , دستت درد نکنه خاله جووووووونم البته بقیه لباساتو    ,مخصوصا دوسوم گوتووووو (دایناسورتو) وقتی به دنیا اومدی , خودش میاره ا لان به دلیل مشغله کاری که داره نمیتونه بیاد  خیلی خیلی دلم براش تنگ شده  ,خاله جونت تو زندگیه مامانی تاثیر به سزایی داشته ,خیلی خیلی بهش افتخار میکنم,منو بابایی خیلی دوست داریم  تو هم مثل خاله جونت باشی  الان مامانی 22 هفته شه تکونا عشقمم خیلی واضحتر شدن  ,هر وقت تکون میخوری مامانی خیلی خیلی ذوق میکنه   راستی هنوز فرصت نکردم سی دیتو از سونوگرافی بگیرم...
13 مهر 1392