ツعشق بابا و مامانツ

شینا گلی

شعر آسمان کبود از فریدون مشیری  بهارم دخترم از خواب برخيز شكر خندي بزن و شوري برانگيز گل اقبال من اي غنچه ي ناز بهار آمد تو هم با او بياميز بهارم دخترم آغوش واكن كه از هر گوشه، گل آغوش وا كرد زمستان ملال انگيز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا كرد بهارم، دخترم، صحرا هياهوست چمن زير پر و بال پرستوست كبد آسمان همرنگ درياست كبود چشم تو زيبا تر از اوست بهارم، دخترم، نوروز آمد تبسم بر رخ مردم كند گل تماشا كن تبسم هاي او را تبسم كن كه خود را گم كند گل بهارم، دخترم، دست طبيعت اگر از ابرها گوهر ببارد و گر از هر گلش جوشد بهاري بهاري از تو زيبا تر نيارد بهارم، دخترم، چون خنده ي صبح اميد...
25 فروردين 1393

عشق مادر به فرزند

عشق مادر به فرزندش یه عشق واقعیه, اصلا غیر قابل توصیفه  ما آدمها به همدیگه عشق می ورزیم وچه خودخواهانه منتظر جوابش هستیم اما عشق مادر به فرزندش عاری از این خودخواهیه ...بهتر بگم یه عشق واقعیه که غیر قابل توصیفه .... امروز داشتم لیست  آرزوهایه قشنگی که برا دخترم داشتم مرور میکردم یهو یه تلنگری اومد به ذهنم... پس آرزو هایه  خودش چی میشه ؟!بلافاصله تصمیم گرفتم همه رو پاک کنم چرا که دخترم, خودش کلی آرزو داره باید آرزو هایه خودشو زنده کنه ..اما مامان جون همه آرزوهامو پاک کردم به غیر از یکشون ...که باید برایه مامانی زنده ش کنی...باید به مامانیت قول قول بدی... امیدوارم اون روزا رو ببینم که این نهال من روز به روز...
26 آبان 1392

هفته 31

سلام دختر خوشگلم  عزیزدلم با یادت شادم ,این روزا طعم زندگیمون عسلی شده عطر زندگیمون بهار نارنجی شده , رنگ زندگیمون مثل پاییز رنگارنگ شده... اصلا یاد تو خود خود دوست داشتنه...تمامی هوا پر شده از عطر تو.. مامان جووون کل این مسیر طولانی رو با هم  طی کردیم  با همه خوبی ها و سختی هاش دیگه چیزی نمونده  تا لحظه انتظار....و تنها چیزی که این روزا آرومم میکنه انتظار دیدن تو ... از خدا ممنونم که این هدیه آسمانی رو بهم داد ..این حس مادرانه قشنگ و منو لایق مادر شدن دونست خدایا سپاسگزارم ...واقعا راست میگن تا خودت مادر نشی معنای واقعی حس مادرانه رو احساس نمیکنی ...خیلی خیلی دوستت دارم ... ...
6 آبان 1392

قیصر امین پور

صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم ؛ که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو ...
6 آبان 1392

همش انتظار

مامان جوونم این روزا همش کارم شده  ورق زدن تقویم این روزا همش به جایه چک کردن فیس بوکم ایمیلم همش کار شده نگاه کردن به ساعت و تقویم همش انتظارو....انتظارررررررررر دوست دارم  این لحظه هایه انتظار پا در بیارن و تموم بشن و لحظه دیدار فرا برسه خیلی خیلی دوست دارم خداروشکر که تو هستی .... ...
2 مهر 1392

نامه ایی به گل زیبایه زندگیم...

در اینجا از احساسات ناب مادرااااانه ام برایت مینویسم... از اول تا بی نهایت............... از آن حسی برایت مینویسم که دیگر برای خود آرزویی ندارم... چرا که تو آرزویه من هستی ... از حسی برایت مینویسم که تو را با تمام وجودم حس میکنم ,لمس میکنم و هر روز بیشتر از دیروز به تو وابسته تر میشوم... از آن حسی برایت مینویسم, که دیگر تو قهرمان اصلی زندگیم هستی... از امروز فقط برای تو مینویسم ,بهترین ها را برای تو میخواهم ... از آن حسی برایت مینویسم که تمام احساسات ناب مادر شدن را با تو حس میکنم.. آری حس ناب مادراااااااانه...حسی که خدا تورا به من داد... (هر روز که بیدار میشوم خدا را صد هزار مرتبه شکر گذار هستم چرا...
18 مرداد 1392
1