ツعشق بابا و مامانツ

شروع نه ماهگی

سلام نفس مامانی  ...   شروع نه ماهگیت مباااارک تموم زندگیه منو بابایی مامانی خداروشکر هشت ماهگیت تموم شد ,و خیال مامانی کمی راحت تر شده ..  دیگه شمارش معکوس شروع شده  و چیزی نمونده تا بیای تو بغل مامانی و بابایی  ماشا...  این روزا حسابی وول میخوری  و من کلی ذوق میکنم  تو این هشت ماه که گذشت, رویه هم رفته دخمل خوبی برا مامانیت بودی و مامانی رو زیاد اذیت نکردی ازت ممنونم       در ضمن بابایی همیشه میاد باهات احوال پرسی میکنه و ازت یه بوسه میخواد ومیگه دخمل بابا ,یه دونه بابایی, به مامانی یه لگد بزن تا متوجه بشم که منو بووووس کردی و شما هم انگار متوج...
27 آبان 1392

عشق مادر به فرزند

عشق مادر به فرزندش یه عشق واقعیه, اصلا غیر قابل توصیفه  ما آدمها به همدیگه عشق می ورزیم وچه خودخواهانه منتظر جوابش هستیم اما عشق مادر به فرزندش عاری از این خودخواهیه ...بهتر بگم یه عشق واقعیه که غیر قابل توصیفه .... امروز داشتم لیست  آرزوهایه قشنگی که برا دخترم داشتم مرور میکردم یهو یه تلنگری اومد به ذهنم... پس آرزو هایه  خودش چی میشه ؟!بلافاصله تصمیم گرفتم همه رو پاک کنم چرا که دخترم, خودش کلی آرزو داره باید آرزو هایه خودشو زنده کنه ..اما مامان جون همه آرزوهامو پاک کردم به غیر از یکشون ...که باید برایه مامانی زنده ش کنی...باید به مامانیت قول قول بدی... امیدوارم اون روزا رو ببینم که این نهال من روز به روز...
26 آبان 1392

32 هفته و یک روز

دختر کوچولویه خودمه   بعد ظهر روز سه شنبه (14 آبان ماه )با بابایی رفتیم دکتر خیلی شلوغ بود ,مامانی  حسابی کلافه شده بود  از طرفی هم  یه دلهره عجیبی گرفته بودم فقط میخواستم بهم بگه دخترم سالمه بالاخره نوبت ما شد  و با اصرار زیاد مامانی  اجازه داد ن بابایی هم بیاد داخل ..دکتر بعد از کلی بررسی کردن و چک کردن گفت همه چیز خوب و نرماله و  وزن دخملیمم  1700 گرمه ...خداروشکر که سالم بودی و از اینکه دوباره دیدمت خیلی خوشحال شدیم  اما همش احساس میکنم وزنت کم باشه با اینکه خانوم دکتر گفت نسبت به هفته ش خیلی خوبه...     مامانی این روزا بیشتر از قبل غذا میخورم و زیاد حساسیت ...
16 آبان 1392

هدیه

فرشته خندانم  آخ  جووون بازم هدیه برات رسیده   هدیه مامان بزرگت که از مشهد برات آورده دستت درد نکنه مادر جون ببین عمویی چه لباس خوشگلی برات از مشهد آورده دستت درد نکنه عمو جوون. .در ضمن عمویی یه پسر دوست داشتنی بنام محمد طاها داره امیدوارم دوستایه خوبی برا هم باشین. ...
14 آبان 1392