32 هفته و یک روز
دختر کوچولویه خودمه
بعد ظهر روز سه شنبه (14 آبان ماه )با بابایی رفتیم دکتر خیلی شلوغ بود ,مامانی حسابی کلافه شده بود از طرفی هم یه دلهره عجیبی گرفته بودم فقط میخواستم بهم بگه دخترم سالمه بالاخره نوبت ما شد و با اصرار زیاد مامانی اجازه داد ن بابایی هم بیاد داخل ..دکتر بعد از کلی بررسی کردن و چک کردن گفت همه چیز خوب و نرماله و وزن دخملیمم 1700 گرمه ...خداروشکر که سالم بودی و از اینکه دوباره دیدمت خیلی خوشحال شدیم اما همش احساس میکنم وزنت کم باشه با اینکه خانوم دکتر گفت نسبت به هفته ش خیلی خوبه...
مامانی این روزا بیشتر از قبل غذا میخورم و زیاد حساسیت نشون نمیدم که اینو نخورم شاید این بد باشه تو هم خوب خوب غذا بخور تا تپل بشی گرچه مهم نیست تپل باشی مهم سلامتیته گلم پس صحیح و سالم باش تا به موقع بیای تو بغل مامان و بابا ...
خدایا مهربونم خداییه خوبم همیشه حضورتو تو لحظه لحظه هایه زندگیم حس میکنم از اینکه این نعمت الهی رو به زندگیم دادی سپاسگزارم مثل همیشه کمکم کن تا دخترم صحیح و سالم بیاد پیشمون
با تمام وجود منتظر تو و زمینی شدنت هستیم فرشته کوچولویه مامان و بابا