سونوگرافی
سلام زندگیم ...
از بابای مهربونت بابت درست کردن این وبلاگ خوشگل ممنونم ، تو این مدت همش کمردرد داشتم,اصلا فرصت نکردم,خداروشکر الان خوب شدم .
باباجون تو این مدت خیلی خیلی کمکم داد, خیلی خیلی دوستتون دارم.ـ
امیدوارم لیاقت این همه خوشبختی رو داشته باشم.
هفته چهاردهم (14) با بابایی(12 تیر 1392) رفتیم سونوگرافی که ببینیم فرشته کوچولویه ما پسره یا دختره.. آقای دکتر دستگاه رو رو شکمم حرکت داد ولی تشخیص نداد..گفت برای اینکه مشخص بشه هفته 17 بیاین.
گرچه برا منو بابات اصلا فرق نداره و بیشتر از همه سلامتیت برامون مهمه.. برای اولین بار بود که منو بابایی تونستیم ببینیمت , نمیدونی چه حس خوبی داشتیم مخصوصا وقتی که صدا قلبتو شنیدیم ..
خداروشکر که سالم بودی زندگیم...
قربون اون دستات که بالا پایین بردیشون ,تموم هستیه مامان
خیلی خیلی خوشحالیم همه چیز خوب و طبیعی بود ....
مواظب خودت باش من بابایی منتظرتیم,تا روی ماهتو زودتر ببینیم.