ツعشق بابا و مامانツ

خاطرات هفته 20 بارداری

1392/6/28 1:18
506 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای مهربون

از چند هفته قبل وقت گرفتم که این بار بریم سونوگرافی برایه بررسی سلامتت

26 مرداد بود که پرنسس مامان 20 هفته ش بود...346 گرمم وزنش ...niniweblog.com

مامان جون  اون روز به بابایی اجازه ندادن بیاد ببینددناراحت همان طور که شنیده بودم آقای دکتر خیلی خوش رو نبودن, اما تو کارشون دقیق بودن برا من و بابایی هم همین مهم بود...

سونوگرافی شروع شد همه جا ساکت بود آقای دکتر بد اخلاقم مشغول اندازه گیری بود ,روبرویه مامانی هم یه مانیتور بود که میدیدمت,همش زیر لب آیت الکرسی میخوندم که همه چیز خوب باشه...شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

بالاخره صدایه آقایه دکتر بعداز نیم ساعت که برایه مامانی انگار یه عمر بود که گذشته , بلند شد.

گفت خداروشکر همه چیز خوبه ...مامانی اون روز از خوشحالی کلی گریه کرد ...

خدایا شکرت که همه چیز خوب بود 

اینم ژست هایه مخصوص پرنسسم

قربون اون دستات برم من تموم زندگیم

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بانو
30 شهریور 92 13:41
سلام زی زی جونی.چطوری مامانی؟عزیزم با دیدن عکسا اشکم در اومد یه حس خوب و ناب.خدا به جفتتون سلامتی بده.از چشم بد دور باشید آمین.الهی قربونش برم دخمل ناز وملوسمون.




سلام عزیز دلم, ممنون قربونت برم یکی یه دونه مهربون ,خودمون... ممنون که میای سر میزنی .